دنيا را هم كه بگردم

باز در بهار

به رنگ چشمهای تو می رسم

چشمهايی كه عشق را

چه ساده ...

سطر به سطر

در پس كوچه های قلب من

قلم زد...

نوشت و نوشت.....

بی خبر از آفرينش شعر نابی

كه اهنگش با هيچ سازی كوک نيست!

جز به آوای بودنت

در بطن زندگی ام...



این روزا عادت همه رفتن و دل شکستنه
درد تموم عاشقا پای کسی نشستنه

این روزا درد عاشقا فقط غم و ندیدنه
مشکل بی ستاره ها یکم ستاره چیدنه

این روزا کار آدما دلهای پاک و بردنه
بعدش اونو گرفتن و به دیگری سپردنه

این روزا کار آدما تو انتظار گذاشتنه
ساده ترین بهانشون از هم خبر نداشتنه

این روزا سهم عاشقاغصه و بی وفاییه
جرم تمومشون فقط لذت آشناییه